مریم قدسیمآب، در سال ۱۳۴۴ در اهواز به دنیا آمد. زمان پیروزی انقلاب ضدسلطنتی ۱۳سال بیشتر نداشت و از همان زمان فعالیت سیاسی خود را هزمان با انقلاب ضدسلطنتی آغاز کرد.
مریم در همان ایام، بعد از آشنایی با افکار سازمان مجاهدین به آنان پیوست و تا آخرین نفس در همین مسیر پایداری کرد.
پساز آغاز مقاومت انقلابی، با ایمان و جسارتی تحسینبرانگیز وارد تیمهای عملیاتی سازمان شد. او همیشه بهنقل از رهبر مقاومت میگفت: «بنبستها باید شکسته شوند، ما توان اینرا داریم». مریم که فرماندهی یک تیم عملیاتی خواهران مجاهد را در اهواز بهعهده داشت، عملیات متعددی را علیه مراکز و گشتیها، مزدوران و پاسداران آخوندها فرماندهی کرد. او در روز سوم مهرماه۱۳۶۰ برای چهارمینبار در اهواز دستگیر شد. دژخیمان برای گرفتن اطلاعات، او را بهزیر شدیدترین شکنجهها بردند، اما جز پایداری و صلابت از او ندیدند.
او در آخرین لحظات زندگی پرافتخارش، درحالیکه چشمها و دستهایش بسته بود و ضربات قنداق تفنگ بر سرورویش فرود میآمد، با شعارهای رعدآسا و مشتهای گرهکردهاش لرزه براندام ارتجاع افکند. در ۱۴مهرماه ۱۳۶۰دژخیمان خمینی با شلیک ۱۷گلوله این میلیشیای دلیر مجاهد خلق را که بیشاز ۱۶سال نداشت، بهشهادت رساندند. آثار شکنجه بر پیکر پاک مریم، که پساز پیگیریهای بسیار از آنها تحویل گرفته شد، نمایان بود. خونمردگیهای زیرناخن، علائم شکنجه بر روی پیشانی، چشم چپ ، صورت و. . .نشان ازتسلیم ناپذیری و مقاومت دلیرانه مریم تا آخرین دم حیاتش داشت.
درودهای بیکران بر نونهالانی که آموزگار و پیشتازان تسلیم ناپذیری زنان میهن شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر