جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۳ آذر ۲۰, پنجشنبه

شهيد رجبعلي عبدالعلي زاده -عنبر-مسجد سليمان -استان خوزستان

شهيد رجبعلي عبدالعلي زاده -عنبر-مسجد سليمان -استان خوزستان


شهيد داريوش بهزادي زاده -مسجد سليمان -استان خوزستان

شهيد داريوش بهزادي زاده -مسجد سليمان -استان خوزستان


شهيد خليل عچرش-اهواز-استان خوزستان

شهيد خليل عچرش-اهواز-استان خوزستان


شهيد خسرومجاهد نيا-آغاجاري-استان خوزستان

شهيد خسرومجاهد نيا-آغاجاري-استان خوزستان


شهيدمجاهد اميريغمايي-

شهيدمجاهد اميريغمايي



مجاهد شهيد اكبر- استان خوزستان


شهيد اكبر- استان خوزستان


زندگينامه حيدرجمشيدي -انديمشك -استان خوزستان

زندگينامه حيدرجمشيدي -انديمشك -استان خوزستان


زندگينامه حميدرضارشيديان- خرمشهر

زندگينامه حميدرضارشيديان- خرمشهر


زندگينامه شهيد حميد عليزاده -اهواز

زندگينامه شهيد حميد عليزاده -اهواز


زندگينامه شهيد حمزه رفيعي بندري -بندرعباس

زندگينامه شهيد حمزه رفيعي بندري -بندرعباس


زندگينامه شهيد حمزه صالحي -اهواز

زندگينامه شهيد حمزه صالحي -اهواز


زندگينامه مجاهد شهيد حسينعلي غفاري پور-آبادان


زندگينامه مجاهد شهيد حسينعلي غفاري پور-آبادان

زندگينامه مجاهد شهيد حسين صادقي-انديمشك

زندگينامه مجاهد شهيد حسين صادقي-انديمشك



۱۳۹۳ آذر ۱۰, دوشنبه

بخشي از كتاب قهرمانان در زنجير - كشيدن خون زندانيان

بخشي از كتاب قهرمانان در زنجير - كشيدن خون زندانيان
 در گزارشي از زندان اهواز آمده است : در طول 45 روز سه بار به سلول سرزدند و هرسه بار با كسيه هاي مخصوص خون و سرنگ و لوله آمده و بعد از كيسه ها را پراز خون كردند و برگشتند ، دفعه سوم حال يكي از زندانيان از شدت ضعف بهم خورد و نيمه بيهوش كف سلول افتاد . اين جريان در زندانهاي خوزستان بقدري رايج بود كه رژيم به صورت وقيحانه يي اخبار خون گرفتن اززندنيان را بصورتي واژگونه در روزنامه هاي خود درج ميكرد ، به سندي كه عينا از روزنامه هاي رژيم كليشه كرده ايم توجه كنيد . دژخيمان در يك نوبت خون 200 زنداني را براي تامين خون پاسداران در جبهه هاي جنگ گرفته اند و علاوه بر آن خبرش را بعنوان هديه توابين به جبهه ها در نشريات خود درج كرده اند (دو سند ضميمه ميباشد)




مجاهد شهيد روح افزا بابايي - نفت سفيد اهواز

مجاهد شهيد روح افزا بابايي - نفت سفيد اهواز
دگر صبح است و پایان شب تار است
دگر صبح است و بیداری سزاوار است
دگر خورشید از پشت بلندی ها نمودار است

دگر صبح است ...

مجاهد شهيد جليل عباسي _ آبادان

مجاهد شهيد جليل عباسي _ آبادان
در این حصار شب زده ی تار

بشارتی ست ، بشارت ظهور جوانه


مجاهد شهيد جعفر يابنده جهرمي - خرمشهر

مجاهد شهيد جعفر يابنده جهرمي -خرمشهر
کجاست سرخی فریادهای بابک خرم

 کجاست کاوه ی آزاده ی زمانه ی دیگر؟

مجاهدشهيد پريدخت ناظم - شوشتر

مجاهدشهيد پريدخت ناظم - شوشتر
و با شاخه های زمزمه گر در تمام خاک گل می دهد

گلی به سرخی خون...

مجاهد شهيد بتول جهانبخش - بهبهان

مجاهد شهيد بتول جهانبخش - بهبهان
گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید
پرواز را علامت ممنوع می زنید

با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟

مجاهد شهيد انوشيروان رحيم زاده - بندرعباس
قصه نيستم كه بگويي
 نغمه نيستم كه بخواني 
صدانيستم كه بشنوي
 يا چيزي چنان كه ببيني 
يا چيزي كه چنان بداني
 من درد مشتركم   مرا فرياد كن 

مجاهد شهيد اميرفخرالدين بندآبادي - بندرماهشهر

مجاهد شهيد اميرفخرالدين بندآبادي - بندرماهشهر
آغوشم آشيانه ي سبز پرنده هاست
تا كهكشان سربي مه شعله ور شود
تا بال كاروان سپيد كبوتران 
 با خون آفتاب سحرگاه تر شود

مجاهد شهيد البرز صالح خواه - مسجد سليمان

مجاهد شهيد البرز صالح خواه - مسجد سليمان
نغمه در نغمه خون
غلغله زد . تندرشد
 شدزمين رنگ دگر ، زنگ زمان ديگر شد 
 آن دلاور كه قفس با كل خون ميآراست 
 لبش آتشزنه آمد،سخنش آذر شد

مجاهد شهيد احمدرضا سليمان جود - آبادان

مجاهد شهيد احمدرضا سليمان جود - آبادان
من باغ سبز وهمهمه پرداز جنگلم 
انديشه ميكنم: توفان ترانه ايست بزرگ و شكوهمند

مجاهد شهيد احمد سعيدي - آبادان

مجاهد شهيد احمد سعيدي - آبادان
تا معبد آزادي منزلي ديگر در پيش است پس حركت ميكنيم