جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۹ آذر ۱۳, پنجشنبه

مجاهد شهید سیدجمال الدین سعادت شیرازی



سید جمال‌الدین سعادت‌شیرازی سال ۱۳۳۸ در بهبهان چشم به جهان گشود. او تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد. حکومت خمینی او را در آبان‌ماه۱۳۶۰ در شیراز اعدام کرد.
متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطره و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را می‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

 


۱۳۹۹ آبان ۱۸, یکشنبه

مجاهد شهید محمدرضا باباخانی


محمدرضا باباخانی در سال ۱۳۳۹ در خانواده‌ای فقیر در بهبهان به‌دنیا آمد. پدر او کارگر شهرداری بود. او از همان کودکی دارای هوش سرشاری بود و در تمام مراحل تحصیلی از شاگردان ممتاز بود.
محمدرضا به‌دلیل وضع اقتصادی خانواده، ایام تعطیل را به کارگری می‌پرداخت و در تابستان ضمن کمک نمودن به کسانی که در دروس خود ضعیف بودند به چوپانی می‌پرداخت و مقداری از پول اندکی را که به‌دست می‌آورد پس‌انداز می‌نمود تا از طریق آن بتواند هنگام تحصیل استفاده نماید.
او بعد از شرکت در کنکور سراسری سال ۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه شیراز قبول و به شیراز رفت. در دوران قیام بهمن‌ماه و قبل از آن وی از جمله فعالینی بود که در برنامه‌های ضد رژیم شرکت می‌کرد. در دانشگاه نیز دست از مبارزه نکشید و روز ۴ آبان ۵۷ از کسانی بود که در جریان پاکسازی تصاویر شاه خا‌ٰئن فعالانه شرکت می‌کرد. در همین ایام بود که با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد.
محمدرضا باباخانی از اعضای فعال انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه شیراز شد. بعدها با گسترش مبارزه علیه ارتجاع و انحصارطلبی خمینی، درس را رها و تمام وقت در اختیار مبارزه قرار گرفت و از اوا‌ئل سال ۵۹ به بهبهان برگشت و یکی از مسئولان شهر شد. تلاش و صداقت و ایمان والای او باعث رشد تشکیلاتی او گردید او نقش عمده‌ای در شکل دادن میلیشیا در بهبهان داشت.
این مجاهد خلق پرشور یک لحظه به فکر استراحت نبود و خودش می‌گفت همه چیز را مبارزه حل می‌کند. حل شدگی او به حدی بود که هر مسئولیتی در هر جا که به او واگذار می‌شد با تلاش و پیگیری و با بازده زیاد آنرا به ثمر می‌رساند. اوقات استراحت را با قرآن و نهج‌البلاغه می‌گذراند و شبها در کنار قرآن و نهج‌البلاغه‌ای که روی آن کار می‌کرد به‌خواب می‌رفت.
بعد از سر فصل تاریخی سی خرداد سال ۶۰ پیام جدید این سرفصل را به چندین شهر فارس برد و فرماندهی آن مناطق را به عهده گرفت تا این‌که در اوایل مهر ماه ۶۰ در آباده توسط مزدوران سپاه شناسایی و دستگیر شد و روزهای زیادی تحت شکنجه قرار گرفت. مزدوران برای شکنجه بیشتر و خرد کردن روحیه‌اش او را به قم منتقل کردند.چندین بار او را در بیابانی با چشم و دست بسته به اجبار راه بردند و گهگاه چنین وانمود می‌کردند که قصد کشتن او را در بیابان دارند.
در اواخر مهرماه ۱۳۶۰ بعد از روزها شکنجه محمدرضا را که یک دستش زیر شکنجه شکسته شده بود تیرباران نمودند و بی‌شرمانه به خانواده‌اش اطلاع دادند که برای ملاقات بیائید. خانواده محمدرضا پس از رسیدن به درب زندان با جسد شکنجه شده و پاره پاره‌اش مواجه می‌شوند.
مزدوران سپاه شهر حتی اجازه ندادند پیکر پاک محمدرضا در قبرستان عمومی شهر به خاک سپرده شود و خانواده‌اش مجبور شدند او را در یک آبادی به نام « امیرحاضر» در۲۰ کیلومتری بهبهان دفن کنند.

کشتنش!
چون پایش هرگز در منجلاب سازش فرو نرفت
و گلویش هرگز گذرگاه سخن پشیمانی نشد
کشتنش!
چون کمرش هرگز به تعظیم خم نشد
و عزمش شیشه‌ای شکستنی نبود
کشتنش!
چون دهانش هرگز به دروغ گشوده نشد
و به هم‌دردانش هرگز پشت نکرد


۱۳۹۹ آبان ۸, پنجشنبه

مجاهد شهید فرزانه خدری

 


فرزانه خدری سال ۱۳۳۹ در شهر مسجدسلیمان به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد. فرزانه یکی از زنان قهرمان مجاهدی بود که در دهه ۶۰ در راه آزادی ایران جانش را فدا کرد. رژیم خمینی او را در اسفندماه ۱۳۶۱ در شهر زادگاهش مسجدسلیمان اعدام کرد. 

مجاهدشهید فرزانه خدری یکی از شهدایی است که در دهه۶۰ در مدرسه خارجیها در مسجدسلیمان به خاک سپرده شده است که مزار این شهدا توسط خانواده شهیدان و هواداران مجاهدین کشف شده است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید.

https://t.me/shahidanAzadai96


۱۳۹۹ مهر ۲۴, پنجشنبه

مجاهد شهید ابراهیم زهیری


ابراهیم زهیری از فرزندان خونگرم جنوب ایران در کهن‌ترین شهر ایران و جهان یعنی شوش چشم به جهان گشود. داستان آشنایی با مجاهدین و پیوستن  به آنها را از لابلای نوشته‌های این شهید قهرمان می‌خوانیم:

«به‌نام خدا و به‌نام مشعل داران راه آزادی مسعود و مریم. و با درود بر تمامی سلحشوران و رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی که با ارادهٌ پولادین و عزمی استوار در هر بامدادان به پیش می‌تازند، تا ریشهٌ رژیم ضدبشری خمینی را ساقط کنند. من سرباز وظیفه ابراهیم زهیری که در طی عملیات‌ اخیر ارتش آزادیبخش در روز ۲۴مهر۶۶ به اسارت درآمدم، در مدت زمانی کوتاه که در جوار میهنمان نزد برادران مجاهد هستم، شناخت و آگاهی در رابطه با ماهیت کثیف رژیم ضدبشری خمینی به‌دست آورده‌ام. و اینک برای ساقط کردن این دجال خون‌آشام، تنها راه پیوستن به صفوف منسجم ارتش ‌آزادیبخش این بازوی پراقتدار خلق است. امید است با موافقت با این تقاضانامه بتوانم دینم را به خلق و انقلاب نوین ادا نمایم. به امید پیروزی خلق و نابودی محتوم خمینی ضدخلق». تقاضانامه ‌ـ‌ ۱۳اسفند۶۶ 

پس از موافقت با این درخواست، ابراهیم زهیری در شمار رزمندگان آزادی قرار گرفت و با شور و شوق در عملیات چلچراغ شرکت کرد و شجاعانه جنگید. سپس در فروغ جاویدان به میدان شتافت. رزمندهٌ ارتش آزادی، ابراهیم زهیری، سرانجام در صحنهٌ عملیات بزرگ فروغ جاویدان به‌شهادت رسید و در اوج شرف و آزادگی جاودانه گردید.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

https://t.me/shahidanAzadai96


۱۳۹۹ مهر ۱۵, سه‌شنبه

مجاهد شهید مریم قدسی مآب


مریم قدسی‌مآب، در سال ۱۳۴۴ در اهواز به دنیا آمد. زمان پیروزی انقلاب ضدسلطنتی ۱۳سال بیشتر نداشت و از همان زمان فعالیت سیاسی خود را هزمان با انقلاب ضدسلطنتی آغاز کرد.
مریم در همان ایام، بعد از آشنایی با افکار سازمان مجاهدین به آنان پیوست و تا آخرین نفس در همین مسیر پایداری کرد.
پس‌از آغاز مقاومت انقلابی، با ایمان و جسارتی تحسین‌برانگیز وارد تیمهای عملیاتی سازمان شد. او همیشه به‌نقل از رهبر مقاومت می‌گفت: «بن‌بستها باید شکسته شوند، ما توان این‌را داریم». مریم که فرماندهی یک تیم عملیاتی خواهران مجاهد را در اهواز به‌عهده داشت، عملیات متعددی را علیه مراکز و گشتیها، مزدوران و پاسداران آخوندها فرماندهی کرد. او در روز سوم مهرماه۱۳۶۰ برای چهارمین‌بار در اهواز دستگیر شد. دژخیمان برای گرفتن اطلاعات، او را به‌زیر شدیدترین شکنجه‌ها بردند، اما جز پایداری و صلابت از او ندیدند.
او  در آخرین لحظات زندگی پرافتخارش، درحالی‌که چشمها و دستهایش بسته بود و ضربات قنداق تفنگ بر سر‌و‌رویش فرود می‌آمد، با شعارهای رعدآسا و مشتهای گره‌کرده‌اش لرزه براندام ارتجاع افکند. در ۱۴مهرماه ۱۳۶۰دژخیمان خمینی با شلیک ۱۷گلوله این میلیشیای دلیر مجاهد خلق را که بیش‌از ۱۶سال نداشت، به‌شهادت رساندند. آثار شکنجه بر پیکر پاک مریم، که پس‌از پیگیریهای بسیار از آنها تحویل گرفته شد، نمایان بود. خونمردگیهای زیرناخن، علائم شکنجه بر روی پیشانی، چشم چپ ، صورت و. . .نشان ازتسلیم ناپذیری و مقاومت دلیرانه مریم تا آخرین دم حیاتش داشت.
درودهای بیکران بر نونهالانی که آموزگار و پیشتازان تسلیم ناپذیری زنان میهن شدند.


۱۳۹۹ شهریور ۲۳, یکشنبه

درگذشت مجاهد صدیق مسعود نصیری


مجاهد صدیق مسعود نصیری پس از ۴دهه نبرد بی‌امان با استبداد ولایت فقیه در بیمارستان در آلبانی درگذشت و به یاران شهید و صدیقش پیوست.
مسعود نصیری در شهریور۱۳۳۷ در مسجد سلیمان در یک خانواده کارگری به دنیا آمد. پدرش کارگر شرکت نفت بود و با فوت پدر در سال ۵۶ ناچار از کار برای تأمین درآمد خانواده شد. در شهریور۵۸ با سازمان مجاهدین آشنا شد و همراهی با مجاهدین را با کمک مالی و شرکت در گردهمایی‌ها آغاز کرد. 
مسعود که در روزهای قبل از ۳۰خرداد دستگیر شده بود، پس از آزادی از زندان در اسفند۱۳۶۴ با تلاش بسیار خودش را به‌تشکیلات مجاهدین در منطقه‌ٔ مرزی رساند. با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، مسعود قهرمان در زمرهٔ اولین گروههایی بود که لباس رزم ارتش آزادی را پوشید و در اکثر عملیات، به‌ویژه عملیات بزرگ آفتاب، چلچراغ، و فروغ جاویدان و در بیش از ۴۰مأموریت شناسایی با رشادت تمام جنگید و مسئولیتهای حساسی مثل شناسایی با نفوذ در قلب نیروهای دشمن و مأموریتهای دیدبانی را به‌عهده داشت. یکی از فرماندهان ارتش آزادیبخش در توصیف مسئولیت‌پذیری مسعود در کار شناسایی و دیدبانی نوشته است:
«تیم او از جسورترین تیم‌های ارتش بود و دقت اطلاعات آنها در شناسایی بی‌مانند بود . در اغلب مواقع آنها برای شناسایی به عمق مواضع دشمن می‌رفتند و مسعود با مهارت و دقت و مسئولیت‌پذیری بی‌مانندی به وظایف و مسئولیتهای گروه جامه عمل می‌پوشاند و اهداف مأموریتها را محقق می‌کرد».
درخشش مسعود قهرمان در دوران پایداری پرشکوه نیز یکی دیگر از فرازهای به یاد ماندنی زندگی انقلابی این مجاهد قهرمان است. صبر و پایداری رزمنده در برابر محاصره و حمله و هجوم و موشک‌بارانها و پیشتازی و مایه‌گذاری در کمک به همرزمان از ویژگیهای برجستهٔ او بود.
او در نقشه مسیرهایش تعهد خود به پایداری تا آخر را چنین رقم می‌زد:
«الان که این متن را می‌نویسم شب احیاء شب شهادت مولای متقیان علی ابن ابی طالب (ع) است.
مجاهدی هستم که در این شب قدر، به فرق سر شکافتهٔ امیر مؤمنان می‌اندیشم و پیمانم را می‌بندم تا انتقام خونش و خون یارانش را در این دوران بگیرم و عزمم راسختر می‌شود که در راه آزادی مردمم از زیر ستم ملایان خون‌آشام حاکم بر ایران و برای جنگ صد برابر و هزار برابر آماده‌تر می‌شوم.
وقتی به تک‌تک شهدای فروغ ایران و فروغ اشرف فکر ‌می‌کنم احساس می‌کنم نه ۴۷شهید بلکه توان تمامی شهیدان راه آزادی را دارم تا بجنگم و بجنگم و بجنگم.
من یک رسالت دارم و آن این‌که برای پیروزی و رها کردن مردمم بجنگم و عزمم فقط برای پیروزی صد روی صد و برای نبرد صد برابر و هزار برابر (است). مسعود نصیری خدارحمی ۳۰مرداد ۹۰»
این قهرمان مجاهد خلق در برابر بیماری نیز دلاورانه جنگید و پایداری کرد.
یکی از همرزمانش در مورد روحیه‌ٔ او در دوران بیماری‌اش می‌نویسد:
«آنقدر سرشار و سر زنده بود که کمتر کسانی از دوستانش متوجه ببماریش شدند همواره خودش را شکرگزار و بدهکار انقلاب خواهر مریم و جمع می‌دانست.
همرزمانش بسیار او را دوست داشتند و از و سر زندگی او انگیزه می‌گرفتند.
با همهٔ درد و رنج جانکاه بیماریش حاضر نبود کار و مسئولیت اش را رها کند و به عهده دیگری بگذارد . درد را تحمل می‌کرد و با پشتکاری شگرف به وظایف و مسئولیت‌هایش عمل می‌کرد. مسعود همه تلاشش این بود که ارزشهای انقلاب را در مسئولیت و همزمان در مواجهه با بیماری بکار بگیرد».
خانم مریم رجوی درگذشت مجاهد قهرمان مسعود نصیری را به همه همرزمان مجاهدش و به خانوادهٔ گرامی او و مردم مسجدسلیمان تسلیت گفت و افزود:
«درود بر برادرم مسعود نصیری که براستی مجاهدی بی‌باک و سرشار از اخلاص و ایمان بود که از چهار دهه پیش پا به میدان رزم و پیکار در برابر ارتجاع و استبداد زیر پرده دین نهاد و در میدانهای مختلف نبرد با دلیری تمام جنگید؛ از رویارویی با چماقداران و پاسداران رژیم در فاز سیاسی تا رزم‌آوری در نبردهای رهایی‌بخش و حماسه‌های آفتاب و چلچراغ و فروغ جاویدان و تا رزم درخشان در دوران پایداری پرشکوه به‌ویژه نبرد و مقاومت با دست خالی در برابر وحوش ولایت فقیه در عراق.
او که در تمامی این میدانها قهرمانی جسور و شجاع بود با رزم‌آوری مضاعف در کارزارهای پس از مهاجرت به آلبانی و در اشرف۳ نیز نشان داد که مجاهد اشرفی با تکیه به آرمان و ایمانش در تمامی میدانها و پهنه‌ها، رزم‌آور و شکافنده و راهگشاست.
سلام بر او که زیستن و مجاهدت و شهادت را در راه خدا و خلق و در مسیر آرمان آزادی را برگزید و صدیق و رستگار و جاودانه شد.
یارانش با زنده کردن ارزشهای رزم‌آوری این مجاهد سرفراز اشرفی، جای خالیش را به اضعاف پر خواهند کرد و راه و رسم پایداری و جنگ‌آوری او در جوانان شورشگر مسجدسلیمان و در نبرد کانون‌های شورشی و در قیام مردم قهرمان ایران به‌بار و ثمر می‌نشیند».


مجاهد صدیق شهین قاسمی جاودانه شد


سحرگاه جمعه ۲۱شهریور۹۹، خواهر مجاهد شهین قاسمی از شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، پس از ۴۴سال مبارزه با دو دیکتاتوری شاه و شیخ در بیمارستان در آلبانی درگذشت و در اوج سرفرازی و وفای به عهد به سوی جاودانه فروغها و یاران شهیدش پرکشید.
شهین قاسمی متولد ۱۳۳۷ در مسجد سلیمان، فعالیت‌های سیاسی خود را از سال۱۳۵۵ آغاز کرد که همزمان بود با ورودش به دانشکده پزشکی دانشگاه جندی شاپور و تا سال ۱۳۵۷ سه بار توسط ساواک شاه خائن دستگیر شد.
پس از انقلاب ضدسلطنتی درحالیکه دانشجوی سال سوم پزشکی بود با پیوستن به سازمان مجاهدین خلق، مشتاقانه و با تمام وجود پای در میدان مبارزه تمام‌عیار با ارتجاع غاصب انقلاب ایران نهاد.
مجاهد خلق شهین قاسمی، در دوران مبارزه سیاسی افشاگرانه، پس از سی خرداد و آغاز نبرد انقلابی سراسری، در مقطع شکل‌گیری نیروهای آزادیبخش در منطقه مرزی و به‌ویژه پس از تأسیس ارتش آزادیبخش ملی مسئولیتهای متعدد و متنوعی را در زمینه‌های مختلف سیاسی و نظامی و تشکیلاتی برعهده گرفت و با تمام توان و اخلاص مجاهدی به انجام آن همت گماشت.
برای این شیرزن مجاهد خلق، انقلاب ایدئولوژیک درونی و پیام مریم رهایی تولدی نوین در مسیر صدق و فدا و گذشتن از همه چیز در راه رهایی خلق و مهین بود. او که در رمضان سال ۱۳۹۱ در اوج دوران پایداری پرشکوه ثمرات این تحول را در مقاومت و پاکبازی خودش و همرزمان مجاهدش به عیان می‌دید، در این باره نوشت:
«چقدر به‌خودم می‌بالم که تحت رهبری ذیصلاح مسعود و خواهر مریم به‌خوبی می‌توان تاثیرات شگرف انقلاب خواهر مریم را در استواری، ‌پایداری و استحکام مجاهدین در طی این مسیر پر از ابتلا را دید. و شاهد و گواه گرفت و امشب نیز در مهمانی مولا علی از وی خواستم که مرا تا به آخر و تا آخرین قطره خون و نفس پر انرژی‌تر و جنگنده‌تر از همیشه، ثابت قدم در این مسیر نگه بدارد. و مجدداً از وی خواستم که برادر مسعود و خواهر مریم را در کنف حمایت و حفاظت خودش قرار دهد».
دوران پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی، براستی درخشان‌ترین فراز زندگی مجاهد صدیق شهین قاسمی بود.
در پی یورش وحشیانه ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸ برای رساندن صدای اشرف به جهان، او همراه با بقیهٔ مجاهدان دست به اعتصاب غذا زد که تا درهم‌شکستن توطئه و آزادی گروگانها به مدت ۷۰روز ادامه داشت.
قهرمان صدیق مجاهد خلق شهین قاسمی در میدان رزم سیاسی هم‌چون نبرد ایدئولوژیک پیشگام و جنگ‌آور بود.
نبرد سخت و طولانی با بیماری برای مجاهد صدیق شهین قاسمی ‌بخشی از نبرد و مقاومتی بود که در راه آزادی خلق محبوبش آغاز کرده بود. به‌همین دلیل یارانش جز چهرهٔ گشاده و سرزنده و شاداب در تمام دوران بیماری از او ندیدند. خودش در رمضان سال۹۷ در نیایشی با مولای متقیان علی علیه ‌السلام این باره نوشته است: «یا علی از تو می‌خواهم به من کمک کنی در ابتلا بیماریم سربلند و سرافراز در بیایم و همیشه یک مجاهد جنگنده و شیر اوژن در پهنه‌های نبرد با این بیماری باشم و آنرا به‌مثابه یک نبرد و جنگ ببینم و کم و کاستی هایم را در این مسیر ببخشای و بر استقامت و پایداریم بیافزا تا در مقابل خلق قهرمانم و رهبران عقیدتی‌ام از این ابتلا سربلند و روسفید درآیم. و گرد و غباری از افسردگی و حیف و حسرت در من نباشد. همیشه یک مجاهد شاداب و جنگنده و بشاش باشم».
خانم مریم رجوی پرواز مجاهد پاکباز و صدیق شهین قاسمی را به همه مجاهدین و به‌خصوص به خواهرانش در شورای مرکزی مجاهدین و هم‌چنین به دختر گرامی‌اش ضحی تسلیت گفت و افزود: «درود به روان پاک خواهر عزیزم شهین که در اوج مجاهدت و روحیه والای انقلابی، در پایان نبردی چند ساله با بیماری از این جهان پرگشود.
شهین عزیزم در مبارزه با رژیم آخوندی صلابت و عزمی آهنین، و رو به مردم و میهنش، روحی لطیف و بی‌آلایش داشت و چهره خندان، مصمم و پیکارجوی او به‌رغم بیماری، برای همرزمانش فراموش ناشدنی است.
یقین دارم که ارزشهای مبارزاتی این مجاهد صدیق در قلب و ضمیر یارانش پیوسته تکثیر می‌شود و راه آزادی خلق و برابری و رهایی زن ایرانی را روشن می‌کند».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ شهریور ۱۹, چهارشنبه

مجاهد شهید عباس امینی


عباس امینی سال ۱۳۳۶ در اهواز چشم به جهان گشود. او دانش‌آموز رشته ریاضی بود. رژیم خمینی او را سال۱۳۶۱ در اهواز به شهادت رساند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ شهریور ۷, جمعه

مجاهد شهید مرضیه کاغذیان


مرضیه کاغذیان سال ۱۳۳۶ در شهر اهواز به دنیا آمد. مرضیه در عین حال که دانشجو بود، دیکتاتوری زن‌ستیز خمینی را برنتابید و همراه با هزاران زن مجاهد دیگر پا به میدان مبارزه گذاشت تا سرانجام در راه آرمان آزادی، جان خود را فدا کرد.
مرضیه سال۱۳۶۱ در تهران اعدام شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ شهریور ۶, پنجشنبه

مجاهد شهید مصطفی کیهانی


مصطفی کیهانی سال۱۳۳۸ در شهر آبادان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد. مصطفی در سن ۲۲سالگی توسط حکومت ضدبشری خمینی سال۱۳۶۰ در شیراز اعدام شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

مجاهد شهید ابراهیم زویج‌زاده


ابراهیم زویج‌زاده سال۱۳۴۲ در شهر انديمشک به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا گرفتن دیپلم ادامه داد. ابراهیم از سرفرازان قتل‌عام۶۷ است که در مرداد سال۱۳۶۷ در تهران اعدام شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ مرداد ۱۷, جمعه

مجاهد شهید سیدمجتبی آقامیری


سید مجتبی آقامیری سال ۱۳۴۲در اهواز به‌دنیا آمد. از همان سنین کودکی مجبور بود برای تأمین مخارج زندگی، در کنار تحصیل کار کند. ‌در طول تابستان به‌سختی کار می‌کرد تا مجبور به ‌ترک تحصیل نشود. در جریان همین کارهای طاقت‌فرسا بود که سه ‌انگشت دست خود را از دست داد.
مجتبی فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی خود را از سال۵۶ شروع کرد. در تظاهرات علیه دیکتاتوری سلطنتی فعالآنه شرکت داشت. همواره می‌گفت: «مگر نه این‌که مبارزه با خون به‌ثمر می‌رسد. پس در این مسیر جان ناچیز من چه ارزشی می‌تواند داشته باشد».
او پس از پیروزی انقلاب، به‌گمان خود برای حفاظت از دست‌آوردهای انقلاب، وارد سپاه پاسداران شد اما هنوز بیش از سه ‌ماه از ورودش به ‌این ارگان نمی‌گذشت که در شهریور۵۸ با پی‌بردن به ‌ماهیت ضدمردمی این ارگان منفور، آن‌جا را ترک کرده و در انجمن جوانان مسلمان حنیف ـ هوادار مجاهدین به ‌فعالیت پرداخت.
مجتبی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری که برادر مجاهد مسعود رجوی به‌عنوان کاندیدای مجاهدین معرفی شده بود، با تمام قوا به ‌فعالیت پرداخت.
در جریان این فعالیتها بارها با چماقداران ارتجاع درگیر شد. یکبار به‌شدت در اثر ضربه‌های کاتر مجروح شد و بدنش زخمهای عمیقی برداشت که تا هنگام شهادت اثرش بر بدن او باقی بود.
مجتبی در ۳۱‌خرداد سال۶۰ دستگیر شد و پس از تحمل شکنجه‌های فراوان در تیر همان سال به‌ سپاه مرکزی منتقل شد. در آن‌جا دژخیمان از مجتبی و سه ‌تن دیگر از مجاهدین خواستند که امان‌نامه بنویسند، اما او و یاران قهرمانش دست رد به ‌سینه دژخیمان زدند و بر پیمان خود برای رهایی خلق قهرمان ایران پای فشردند. دژخیمان خمینی که با این مقاومت قهرمانانه مواجه شدند، ‌بلافاصله این مجاهدین اسیر را به ‌جوخه اعدام سپردند.
خاطره‌ای درباره مجتبی آقامیری
خبر شهادت مجتبی را همراه سه تن دیگر از مجاهدان به نام سیروس مقدس که عکس آن موجود است و دو تن دیگر از رادیو شنیدم.
من و خانواده‌اش که به‌دلیل جنگ درملایر وتهران زندگی می‌کردیم سراسیمه برای گرفتن پیکر او به اهواز رفتیم با دادن رشوه و وثیقه پیکر او را ساعت ۴ صبح در بهشت آباد اهواز تحویل‌گرفتیم که در پلاستیکی پیچانده بودند. وقتی مجتبی را نگاه کردم مثل همیشه با چشمانی باز ولی خندان نگاه می‌کرد. سه گلوله به سینه‌اش خورده بود ویک گلوله به قلبش اصابت کرده بود.
هر کدام از وسایلش مربوط به یک نفر بود مثلاً روی کفشش نوشته بود شهرام او را با همان وضعیت به خاک سپردیم . در قتل‌عام مجاهدین، مزار بهشت آباد گسترش پیدا کرد و تبدیل به زیارتگاه مردم ایران و مادران شهید وآزادیخواهان شد.

از مجتبی آقامیری وصیت‌نامه‌اش به یادگار مانده است:
به‌نام خدا
و به‌نام خلق قهرمان ایران
سلام بر تمام خواهران و برادران مجاهدم، ‌و درود بر تمام انقلابیونی که در تاریکی درخشیدند و علیه ظلم و استثمار قیام کردند و با پیکارشان راه‌ تکامل را هموار کردند و سرود رهایی سر دادند.
اللهم انصر المجاهدین وانصرهم نصراً عزیزا. ‌انهم فتیه ‌‌‌‌‌‌‌یجاهدون فی ‌سبیلک
بار خدایا! یاری کن مجاهدین را نصرتی پرقدرت و قوی زیرا آنان جوانانی هستند که در راه تو جهاد می‌کنند.‌ عده‌یی از ایشان پیمان خود را مردانه وفا کرده و شهید شدند و عده‌یی دیگر منتظر شهادتند و هیچ تغییری در عزم آهنین آنها راه نمی‌یابد.
من با آگاهی و شناخت کامل به ‌طرف این سازمان آمده‌ام. هدف و آرمانهای من هدف و آرمانهای سازمان است‌. من از هیچ کوششی در راه رساندن خطوط سازمان به‌ توده‌ها دریغ نمی‌کنم و تا آخرین قطره خونم را در راه به‌ثمررسیدن اهداف و آرمانهای سازمان می‌دهم. هدف ما از مبارزه با توجه به ‌سوره نسا آیه 74 برای پابرهنه‌ها و کسانی است که در جامعه مورد ستم قرار می‌گیرند و استثمار می‌شوند و از آنها بهره‌کشی می‌کنند.
ما به ‌بالنده‌ترین نیروهای جامعه متکی هستیم.‌ هدف ما از مبارزه، پیاده‌کردن جامعه ‌اید‌آل و بی‌طبقه توحیدی است و این رسالت نسل ماست هر روز که می‌گذرد مبارزه پیچیده‌تر و شرایط سخت‌تر می‌شود. باید سختیها و دشواریها را تحمل کرد. کسی که این دشواریها و مشقتها را تحمل می‌کند؛ به‌ هدف و پیروزی نهایی خواهد رسید. هر قطره خونم ستاره سرخی است بر روی پرچم انقلاب. اگر جان سپردم، شما راه را ادامه دهید و مقاومت کنید.‌ مقاومت کنید چون کوه استوار و محکم. ‌امیدوارم که با بکار بستن رهنمودهای سازمان مجاهدین خلق ایران و شهدای به‌خون‌خفته آن این رهروان اسلام راستین و انقلابی در راه به‌ثمر رسیدن آرمانهای خدایی ‌ـ‌خلقی لحظه‌یی از پای ننشینیم.
پیش به‌سوی جامعه بی‌طبقه توحیدی
۱۲‌فروردین۶۰ ـ سید مجتبی آقامیری

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ مرداد ۲, پنجشنبه

مجاهد شهید ابراهیم هیبت‌الله پور


مشخصات مجاهد شهید ابراهیم هیبت‌الله پور

محل تولد: مسجد سليمان
سن: ۱۷
تحصیلات: دانش‌آموز متوسطه
محل شهادت: مسجد سلیمان
تاریخ شهادت: آذر ۱۳۶۰

متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطره و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را می‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۲۵, چهارشنبه

مجاهد شهید عبدالرحیم شریفی


مشخصات مجاهد شهید عبدالرحیم (آقا رحیم) شریفی

محل تولد: بهبهان
سن: ۲۶
تحصیلات: دانشجوی جامعه‌شناسی
محل شهادت: شیراز
تاریخ شهادت: آبان ۱۳۶۰

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۱۸, چهارشنبه

مجاهد شهید فرنگیس کیوانی


مشخصات مجاهد شهید فرنگیس کیوانی

محل تولد: اندیمشک
سن: ۲۵
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: ۱۳۶۷

فرنگیس سال۱۳۴۲ در شهر اندیمشک به دنیا آمد. دوران تحصیلاتش را تا اخذ دیپلم طبیعی در همین شهر گذراند. سال آخر دبیرستان بود که موج انقلاب ضدسلطنتی  سراسر کشور را در بر گرفت. با شروع انقلاب او نیز همچون سایر دختران و پسران جوان فعالانه در تظاهرات و اعتراضات مردمی شرکت کرد، در همین دوران بود که با اهداف و آرمانهای سازمان مجاهدین خلق آن آشنا گردید. گویی گمشده‌یی را پیدا کرده باشد شیدا و بیقرار قدم در عرصه مبارزه سیاسی برای تحقق آرمانهای مجاهدین که حالا آرمانهای او نیز بود برداشت. او با شرکت فعال در تمامی تجمعات و فعالیتهای سیاسی بین سالهای ۵۸ تا ۶۰ در شهر زادگاهش اندیمشک و همچنین در سطح استان خوزستان شرکت داشت و از این روی مورد کینه جویی پاسداران بود. پس از ۳۰خرداد۶۰ مدتی ارتباطش با سازمان قطع شد ولی پس از مدتی با وصل مجدد به سازمان در تدارک اعزام بود که توسط سپاه دستگیر و به مدت یکسال در زندان اهواز زندانی بود، پس از آزادی از زندان، فعالیتهای او متوقف شد و در یک هسته مقاومت به فعالیتهای تبلیغی پرداخت. در خرداد ۱۳۶۶ با تشکیل ارتش آزادیبخش با اشتیاق در صدد وصل ارتباط و اعزام به منطقه بود که در سال۶۷ موفق شد خود را وصل کرده و با تنی چند از هواداران مجاهدین در خوزستان اقدام نمایند. اما گروه در بین راه ضربه خورد  تعدادی از جمله فرنگیس و مجاهد شهید پروانه قلاوند دستگیر و تعدادی هم موفق شدند خود را به ارتش آزادیبخش برسانند. فرنگیس بلافاصله پس از دستگیری زیر شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت. اما روحیه بالا و مقاومت قهرمانانه او شکنجه‌گرانش را تحقیر و مستأصل کرده بود. 
یکی از همبندی‌های او روزهای پایانی عمر این شیرزن قهرمان و قهرمانیهای او در زندان اهواز را اینچنین توصیف می‌کند:
«فرنگیس را ساعت یک شب صدا زدند وقتی که بعد از نیم ساعت برگشت دیدم چهره‌اش بر افروخته است، چادر خود را تا کرده و زیر سر گذاشت و  دراز کشید، سراغ وی رفتم و پرسیدم چی شده و از تو چه می‌خواستند؟ در پاسخ گفت: «صدایم زدند و گفتند شرط آزادی تو این است که مصاحبه تلویزیونی کرده و سازمان را محکوم کنی و بگویی که مرا گول زده‌اند و از طریق همسرم می‌خواستند به منطقه ببرند، سه شب هم به من فرصت دادند تا تصمیم بگیرم! من هم به آنها گفتم همین الان اگر مرا بیرون بگذارید با پای پیاده هم به منطقه می‌روم و این کاری که شما می‌گویید را نمی‌کنم می‌خواهید اعدام کنید همین امشب بکنید! و بیرون آمدم...!» 
او گفت بعد از آن فرنگیس را برده و اعدام کردند».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ تیر ۱۱, چهارشنبه

مجاهد شهید علی صالحی‌ اوروزکی


مشخصات مجاهد شهید علی صالحی‌ اوروزکی

محل تولد: مسجد سليمان
سن: ۱۷
تحصیلات: دانش‌آموز متوسطه
محل شهادت: مسجد سلیمان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

مجاهد شهید علی صالحی دانش‌آموزی از خطه خوزستان و شهر گچساران بود که به شوق وصل به مجاهدین به‌دلیل کنترل تلفن خانه ولو رفتن قرارش او را به همراه چند تن از همرزمانش دستگیر کردند، حین دستگیری علی تلاش کرد که از دست پاسداران فرار کند ولی به پاهایش شلیک وبا همان وضعیت جراحت با خود بردند. علی تا سال ۶۷ در زندان مسجدسلیمان به‌سر برد و نهایتاً او را در حالیکه هنوز ۱۸سالش هم تمام نشده بود در قتل‌عامهای سال ۶۷ و در همان زندان و با پاهای زخمی به همراه سه تن دیگر به جوخه تیرباران سپردند.
او پیش از شهادت در تلاشی ستودنی به‌رغم سن اندکی که داشت در سال ۶۶ خواهر بزرگترش را که به تازگی از زندانهای خمینی رهایی یافته بود یاری کرد تا به ارتش آزادیبخش ملی ایران بپیوندد. علی و دیگر یاران مجاهدش با ایستادگی بر کلمه ممنوعه مجاهد خلق بر عهد خود با خدا و خلق وفا کردند. این در حالی بود که پاسدران از آنها خواسته بودند با نفی هویت مجاهدی خویش سر تعظیم در مقابل دژخیم فرود آورند. بعد از آن پاسداران جلاد به مادرش که عاشق علی بود زنگ‌زده و گفته بودند برای ملاقات پسرت میتوانی بیایی!. وقتی مادر برای ملاقات رفته بود با جنازه تیرباران شده جگرگوشه‌اش مواجه می‌شود. می‌توان وضعیت این مادر را در آن لحظات تا حدی حدس زد که چگونه قلب و روحش شکسته و زخمی شد.
پس از آن هم پدرش با شنیدن خبر اعدام فرزندش سکته و فوت می‌کند. دنائت و وقاحت پاسداران خمینی تا بدان حد بود که از این هم فراتر رفته و پول فشنگهایی که به علی شلیک کرده و او را به‌شهادت رسانده بودند را از مادرخواسته بودند. ننگ و نفرت بر دژخیمان خمینی صفت و ایدئولوژی مرگ آنها.
پیکر علی را در گورستان انگلیسی‌ها در دروازه ورودی مسجد سلیمان دفن کردند. غافل از آن که نام و یاد او در قلب مردم مسجدسلیمان و ضمیر تک به تک ما تا به ابد جاودان خواهد ماند. و بارها وبارها مزار او و یارانش را از بین بردند و الآن هم فقط تله خاکی از آن باقی مانده است. درود بر او و دیگر یاران شهیدمان که راهگشایان ایران آزاد فردا هستند. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96




۱۳۹۹ تیر ۴, چهارشنبه

مجاهد شهيد منوچهر فروزانفر


مشخصات مجاهد شهيد منوچهر فروزانفر

محل تولد: آبادان
سن: ۲۵
محل شهادت: شیراز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳

منوجهر فروزانفر در بهمن سال ۱۳۳۸ در شهر آبادان متولد شد.دوران جوانی و دبیرستان خود را در همان شهر گذراند و  در سال۱۳۵۵ وارد دانشگاه اقتصاد و ریاضیات کرج شد.
در دانشگاه در اعتراضات و مبارزات دانشجویان علیه رژیم دیکتاتوری شاه فعالیت می‌کرد. او در یاری رساندن و کمک به مردم زلزله‌زده طبس در تابستان۱۳۵۷ سر از پا نمی‌شناخت و در این همیاری مبتکرانه شرکت داشت.
منوچهر بعد از انقلاب ضدسلطنتی به مجاهدین پیوست. بعد از کودتای فرهنگی خمینی علیه دانشگاه و به تعطیلی کشاندن آن در سال۵۹، منوچهر که دانشجوی کارشناسی ارشد ریاضی بود، تحصیل را کنار گذاشت و به‌طور حرفه‌ای و تمام‌وقت به فعالیت سیاسی پرداخت. در شروع جنگ ایران و عراق در سال۵۹ به آبادان شهر زادگاه خود برگشت. او و همرزمانش مدت سه ماه به کمک‌رسانی به مردمی که زخمی شده بودند مشغول بودند تا اینکه پاسداران خمینی به چادرهای امداد مجاهدین خلق حمله بردند و عده‌ای را دستگیر کردند. منوچهر نیز آبادان را ترک کرد و به شیراز رفت و در ارتباط با تشکیلات مجاهدین در شیراز قرار گرفت.
در روز ۳۱اردیبهشت، پاسداران منزل مسکونی منوچهر و ۴مجاهد تحت فرماندهی‌اش را محاصره کردند و با حمله وحشیانه و شلیک گلوله آن مجاهدان را که فریاد یا حسین و درود بر مجاهدین سر داده بودند به اسارت در آوردند. پاسداران آنها را به زندان موقت سپاه پاسداران شیراز بردند. این زندان به نام عملیات سپاه معروف بود و در آنجا بازجویی و شکنجه صورت می‌گرفت. بعد از آن آنها به زندان عادل‌آباد منتقل شدند آن هم تنها به جرم انجام تبلیغات به نفع مجاهدین! خود من که بعد از منوچهر دستگیر شدم شاهد بودم که پاسداری به نام مجید ترابپور که معاون مسئول بندچهار زندان عادل‌آباد بود او را به خاطر خواندن یک سرود انقلابی شلاق زد!
من بعد از آزادی از زندان دیگر خبری از منوچهر نداشتم تا اینکه روزی از طریق دوستانم خبر اعدام برادرم را شنیدم. منوچهر را در روز۱۲اردیبهشت سال۶۳ در زندان عادل‌آباد شیراز همراه با گروهی از همرزمانش به دار آویخته بودند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ خرداد ۲۴, شنبه

درگذشت قهرمان پاکباز مجاهدخلق حسین شهیدزاده با ۵۴سال سابقه مبارزاتی



با کمال تاسف از درگذشت قهرمان پاکباز مجاهدخلق حسین شهیدزاده باخبر شدیم.
حسین شهیدزاده با ۵۴سال سابقه مبارزاتی با دو دیکتاتوری شاه و شیخ روز ۲۳خرداد در آلبانی درگذشت.
حسین شهیدزاده (فرمانده حسام) متولد ۱۳۲۹ از مهندسان ارتش آزادیبخش ملی، فرزند دلیر مردم آبادان پس از پایان تحصیلات در آمریکا در اوج قیامها در انقلاب ضدسلطنتی به ایران برگشت. او با یارانش در آبادان جنبش ملی مجاهدین را بنیاد گذاشت و در سال ۵۹ مسئولیت شهرستانها در استان خوزستان را به عهده گرفت.
حسام در شهریور ۱۳۵۹ در جریان محاصره آبادان با مجاهدان تحت فرماندهی‌اش به دفاع از خاک میهن شتافت، اما از پشت توسط پاسداران خمینی مورد حمله قرار گرفت.
پس از ۳۰خرداد سال ۶۰، فرمانده حسام مسئولیت پشتیبانی مجاهدین مستقر در کوه‌های فارس را به‌عهده داشت و با شجاعت درخشان حلقه محاصره پاسداران را در یک درگیری گسترده و سنگین در هم شکافت.
فرمانده حسام در سلسله عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران تماماً شرکت داشت. در عملیات بزرگ چلچراغ فرماندهی تصرف مرکز لشکر ضدامیرالمؤمنین سپاه پاسداران را برعهده داشت و در عملیات فروغ جاویدان در موضع معاونت یک تیپ رزمی قهرمانانه جنگید.
او در سال۱۳۷۰ عضو هیأت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران بود و ۲۵سال پیش در شمار مهندسان و کارشناسان به عضویت شورای ملی مقاومت ایران در آمده بود.
فرمانده حسام در یکان فدایی اشرف تا روز ۱۰شهریور سال۹۲ و سپس در لیبرتی پیوسته حاضر و جنگ‌آور بود.
حسام پس از درگیریهای ۶ و ۷مرداد در سال ۱۳۸۸ در اشرف در اعتصاب‌غذای ۷۰روزه برای درهم‌شکستن توطئه گروگانگیری توسط دولت دست‌نشانده مالکی شرکت داشت.
مجاهد پاکباز حسین شهیدزاده (حسام) سومین برادر از خانواده مجاهد پرور شهیدزاده بود. از این خانواده ۶تن شامل ۳خواهر و ۳برادر به مجاهدین پیوستند.
مجاهد شهید محسن شهیدزاده برادر کوچک حسام در مرداد ۶۱ حین فرار از زندان دادستانی ارتجاع در اهواز به‌شهادت رسید.
مجاهد شهید رئوف شهیدزاده کوچکترین برادر در اسفند ۶۵ در سیستان و بلوچستان حین ورود به خاک میهن برای انجام مأموریت مورد اصابت رگبار پاسداران قرار گرفت و به‌شهادت رسید.
مجاهد صدیق ماهرخ شهیدزاده از رزم‌آوران پاکباز ارتش آزادیبخش ملی بود که در سال ۷۳ در اثر ایست قلبی درگذشت.

خانم مریم رجوی با درود به روان پاک قهرمان صدیق مجاهد خلق حسین شهیدزاده (فرمانده حسام) که پس از پنج دهه مبارزه با دو دیکتاتوری شاه و شیخ به دیار رفیق اعلی پرکشید، فقدان او را به مردم آبادان و خوزستان، به فرمانده ارتش آزادیبخش و همرزمان مجاهدش، به‌ویژه خواهران مجاهدش راضیه شهیدزاده و افتخار شهیدزاده و دیگر بستگانش در داخل و خارج از ایران تسلیت گفت.
خانم رجوی گفت: «حسام از ۵دهه پیش در میدانهای گوناگون رزم و کارزار دمی نیاسود و براستی که حق جهاد را در نبرد رهائیبخش برای آزادی مردم و میهن اسیرش به جا آورد و در میدانهای مجاهدت برای سرنگونی استبداد دینی، درخطیرترین نبردها پیشتاز بود، از جمله در صحنه‌ای که اشرف را اسطوره و جاودانه کرد و راهگشای هزار اشرف شد».
رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت افزود: «بی‌گمان جوانان شورشگر و مجاهد در اهواز و آبادان جای حسام را هزار باره برای مردم ایران پر خواهند کرد».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ خرداد ۱۸, یکشنبه

مجاهد شهید اسکندر رضانیا طبری


مشخصات مجاهد شهید اسکندر رضانیا طبری

محل تولد: آبادان
سن: ۲۴
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: آبان ۱۳۶۲

متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطره و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را می‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ خرداد ۱۲, دوشنبه

مجاهد شهید سیدفاخر سیاحی


مشخصات مجاهد شهید سیدفاخر سیاحی

محل تولد: خرمشهر
سن: ۳۰
تحصیلات: ديپلم
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: شهریور ۱۳۶۷

متاسفانه از اين شهيد قهرمان عکس، خاطره و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را می‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۹ خرداد ۵, دوشنبه

مجاهد شهید سیدعبدالله صدرکشکوئی


مشخصات مجاهد شهید سیدعبدالله صدرکشکوئی

محل تولد: بندرعباس
سن: ۲۹
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

سیدعبدالله صدرکشکوئی بعد از قیام ضدسلطنتی با سازمان آشنا شد. در خرداد۵۹ برای ادامهٌ تحصیل به ایتالیا رفت. در آن‌جا با هواداران سازمان ارتباط برقرار کرد. در سال۶۰ وقتی خبر اعدامها و جنایتهای بیشمار رژیم خمینی را شنید نتوانست به تحصیل خود ادامه دهد و به‌طور تمام‌وقت در ارتباط با انجمن هواداران به فعالیت پرداخت .«…‌یک واقعیتی ر ا می‌خواستم بازگو کنم و آن این‌که همیشه مهر عجیبی از برادر (مسعود) در قلب من بود حتی بعد از انقلاب۵۷ که هنوز برادر را و کلاً سازمان را نمی‌شناختم به برادر علاقهٌ خاصی داشتم و هیچ‌گاه حاضر نبودم که کسی در رابطه با او چیزی بگوید… هر وقت صحبتهای او را می‌شنیدم یا عکسی از او را می‌دیدم به‌سرعت عکس‌العمل نشان می‌دادم و گاه نیز اشک شوق می‌ریختم… بگذارید خون من هم قطره‌یی افزون بر این سیل خروشان بنیاد‌بر‌کن ارتجاع خمینی بدطینت شود… تقاضای خود را از سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران مبنی بر اعزام این‌جانب به منطقه برای دیدن تعلیمات و آموزشهای نظامی تسلیم می‌دارم. تا بتوانم از نزدیک با دشمن ضدبشری خمینی دجال درگیر بوده و جان ناچیز خود را که هدیه‌یی است کوچک برای آزادسازی خلقم و میهنم تحت رهبری مریم و مسعود فدا نمایم… ».تقاضانامه‌ـ ‌مهر‌
این‌چنین بود که عبدالله قهرمان که برای آزادسازی خلق و مینهش به کاروان فروغ جاویدان پیوسته بود ، با فدای خویش سر بر قدوم آزادی نهاد و جاودانه شد.پیکر پاکش در خاکپای سرور شهیدان حسین‌بن‌علی‌(‌ع‌) در کربلا به خاک سپرده شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید