جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۸ مرداد ۷, دوشنبه

مجاهد شهید مهرداد رضازاده


مشخصات مجاهد شهید مهرداد رضازاده
محل تولد: آبادان
شهيدان سرافراز اشرف
سن: 45
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 1388

یا أیّتها النّفس المطمئنّه ارجعی إلی ربّک راضیهً مّرضیّهً
مهرداد در سال ۱۳۴۳ در آبادان متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آبادان، بوشهر و شیراز گذراند. او در سال ۵۸ زمانیکه پانزده ساله بود با سازمان آشنا شد و یکسال بعد به‌صورت حرفه‌ای فعالیتهای خود را در محل سکونتش ـ پایگاه دریایی بوشهر ـ آغاز کرد. 
سال ۶۰ از پایگاه دریایی بوشهر به شیراز رفت و فعالیت اش را در این شهر ادامه داد. در فاز نظامی با شهادت مسؤلش از سازمان قطع شد و سرانجام سال ۶۵ به امید این‌که به سازمان وصل شود از کشور خارج شده و به آلمان رفت و فعالیت خود را د‌ر رابطه با انجمن آلمان آغاز کرد. 
مهرداد زمستان همان سال بنا‌ به تقاضاهای مکررش به عراق اعزام شد. وی بعد از گذراندن دوره‌های لازم، در گردانهای رزمی سازماندهی شد و فعالیتهایش را در مواضع مختلف از جمله فرماندهی گردان رزمی قرار گرفت. مهرداد به‌دلیل روحیه فعال و منعطفی که داشت به‌عنوان کاندید خلبانی وارد یگان هوایی شد و دوره آموزش خلبانی هلیکوپتر را گذراند.

اما نقطه اوج زندگی مهرداد، در دوران پایداری پرشکوه هفت‌ساله بود که از او یک مجاهد صدیق تراز مکتب ساخت. با سقفی متفاوت از مسئولیت پذیری و همانند همه مجاهدین اشرفی در اوجی دیگر از رابطه‌ها و مناسبات انسانی و مجاهدی که زبانزد بود. 
در همه ابتلا‌ئاتی که طی این هفت سال در برابر مجاهدین قرار می‌گرفت مهرداد با سینه‌ای گشاده و با دادن دست باز، وارد حل مشکلات می‌شد. و همان‌گونه که کراراً می‌گفت: «با تمام وجود معتقدم که دوران ماده شدن ایدئولوژی خواهر مریم فرا رسیده است» د‌وران آمادگی برای پرداخت تمام‌عیار و بی‌چشمداشت. 
مهرداد در رابطه با تصمیم قاطعانه‌اش برای یک چنین رویکرد‌ی در پرداخت همه چیز می‌گفت:
«... حالا که پیشوای آرمانی‌ام برادر مسعود طبق سنت امام حسین چراغها را خاموش کرده است باتمام پوست و گوشت و استخوانم تکرار می‌کنم: هیهات مناالذله و اگر هزار جان داشتم و شرایط هزار بار هم از این سخت‌تر شود هم، حسرت یک لحظه ندامت را به دل دشمن می‌گذارم“.
چنین دیدگاهی مهرداد را در مدار و قدر و شأنی متفاوت قرار می‌د‌اد، جایگاه والای فکری و درونی که در کار کرد روزانه‌اش قابل رؤیت بود. او درباره ایمانش به حقانیت راه و گامهای مجاهدین نوشت: 
«امروز در این نقطه که ما قرار داریم، همه چیز درحال محصول دادن است. هیچ توطئه و زدوبندی نمی‌تواند مجاهدین را از جایشان تکان بدهد... .. هرکجای تابلوی مجاهدین را که در این دوران نگاه کنیم انسان را غرق امید و غرور می‌کند و بواقع به حقانیت گامهای پیشین سازمان باید هر روز مثل نماز خواندن اذعان و اعتراف کرد».

در امتداد مسیر شکوفایی که مهرد‌اد طی این سالیان پیمود، بی‌تردید، عاقبتی روشن و در خور که سالیان انتظار آن را از صمیم قلب داشت، فرا رسید. روز موعود هر مجاهد که اوج قله رفیع همه تلاشهای زندگی اوست. 
روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه ششم و هفتم مرداد اشرف به صحنه یک درگیری نابرابر ولی شکوهمند تبدیل شد. مجاهدین همگی یکسره دست افشان و پای کوبان، غزل خوانان به مصاف مزدوران سفله عراقی جیره بگیران رژیم آخوندی شتافتند تا از عرض و ناموس و شرف خلقی با دستانی خالی، با چنگ و ناخن و دندان به دفاع برخیزند. مهرداد روز چهارشنبه در جریان یورش ناجوانمردانه مزدوران سفله‌ای که در نابکاری از هیچ چیزی فروگذار نکردند مورد اصابت گلوله‌ای قرارگرفت و به پیمان خود باخدا و خلق که خود بارها آن را تکرار کرده بود وفا نمود.
«می‌خواهم افتخار عضویت در یگان ۷۲تن را داشته باشم و در رکاب خواهر مریم و برادر مسعود تا به آخر در این نبرد شورانگیز تا پیروزی نهایی خلق در زنجیرم بجنگم.
یادش گرامی و راهش پر رهرو و عزم نستوه او در وفای به عهد و پیمان با راهبران عقیدتی در همه یارانش پر دوام باد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مرداد ۵, شنبه

مجاهد شهید صفیه لاری


مشخصات مجاهد شهید صفیه لاری
محل تولد: آبادان
سن: 24
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

صفیه لاری از فرزندان دلیر مردم خوزستان بود. خانوادهٌ وی از هواداران مجاهدین بودند. او پس از انقلاب ضدسلطنتی به انگلستان رفت. انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین تأثیر عمیقی بر انتخاب مبارزاتی او داشت. 
از سال۶۴ در ارتباط با انجمن دانشجویان مسلمان قرار گرفت و به‌طور تمام‌وقت شروع به فعالیت کرد. در سال۶۵ پس از عزیمت رهبر مقاومت به جوار خاک میهن، صفیه نیز یکپارچه شور و شوق برای رفتن به منطقه شد. 
در تقاضایش برای سازمان نوشت: «…‌آمادگی خود را برای ‌پیوستن به صفوف رزمندگان مجاهد خلق اعلام می‌دارم و به خون تمامی شهیدان و رنج اسیران سوگند یاد می‌کنم که تا آخرین نفس در راه مبارزه با پیرکفتار جماران و تا رسیدن به جامعهٌ بی‌طبقهٌ توحیدی با مسعود و مریم همراه باشم ‌ـ‌ ۱۰تیرماه۶۵». 
صفیه با سری پرشور وارد منطقه شد و در بخشهای مختلف سازمان شروع به کار کرد. او پیوسته خواهان نبرد رودررو با دژخیمان خمینی بود. یک سال بعد در درخواست دیگری نوشت: «تقاضای جنگیدن در گردانهای رزمی مجاهدین خلق را می‌نمایم و به این منظور آمادگی کامل جسمی و روحی خودم را جهت مبارزه در خط مقدم و شرایط ویژهٌ آن اعلام می‌دارم ‌ـ‌ ۱۵فروردین۶۶». 
صفیهٌ قهرمان به گردانهای رزمی ارتش آزادیبخش منتقل شد و در عملیات فروغ جاویدان به‌عنوان سرتیم شرکت کرد. او در نبردهای مختلف قهرمانانه جنگید و سرانجام به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد و سرفرازانه به‌شهادت رسید و به جاودانه‌فروغهای آزادی پیوست. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید فضلیت آل خمیس


مشخصات مجاهد شهید فضلیت آل خمیس
محل تولد: آبادان
سن: ۲۹
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

فضیلت آل خمیس در سال۱۳۳۸ در آبادان در یک خانواده کارگری به دنیا آمد. از همان کودکی مادرش را از دست داد و خواهرش سرپرستی او را به عهده گرفت.
فضیلت از ابتدای سال ۵۸ با سازمان آشنا شد و به فعالیت پرداخت. او مدتی اصفهان بود و در سال ۱۳۶۱ از ایران خارج شد و پس از مدتی که به سازمان وصل بود به منطقه اعزام گردید.
فضیلت آل خمیس در منطقه مسئولیتهای مختلفی از جمله در پشتیبانی به عهده داشت و سرانجام در عملیات فروغ جاویدان شرکت نمود.
یکی از همرزمانش می‌نویسد:
«فضیلت را روز پنجشنبه ششم مرداد ۶۷ با تعداد دیگری از بچه‌ها، موقع خروج از اسلام‌آباد حوالی عصر دیدم که هدف تیراندازی مزدوران رژیم قرار گرفت. در این درگیری فضیلت به‌شهادت رسید و به جاودانه فروغهای آزادی پیوست».

مریم رجوی: صحنه سیاسی ۴۰سال گذشته در ایران سراسر، نبردی است بین استبداد و آزادی که مجاهدین پیشقراول آن هستند. در ایران از شمال تا جنوب، هیچ شهری نیست که از خون آنها گلگون نشده باشد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۸ تیر ۳۱, دوشنبه

مجاهد شهید احمد منظم


مشخصات مجاهد شهید احمد منظم
محل تولد: دزفول
شغل : همافر نیروی هوایی
سن: 31
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1367

احمد منظم از همافران انقلابی بود که بعد از انقلاب ضدسلطنتی به مجاهدین پیوست. او در اواخر سال55 در قسمت همافری نیروی هوایی استخدام شد. دوران آموزشی خود را در آمریکا گذراند و در اواخر56 به ایران بازگشت. 
در شروع انقلاب ضدسلطنتی فعالانه در تظاهرات شرکت‌کرد. پس از پیروزی انقلاب در سال58 با سازمان آشنا شد. احمد در آن‌موقع در نیروی هوایی دزفول کار می‌کرد. در سال61 به‌جرم هواداری از مجاهدین و داشتن نارنجک، توسط گروه ضربت نیروی هوایی دستگیر شد و به زندان یونسکو دزفول انتقال یافت. 
در سال64 از زندان آزاد شد و به‌دنبال وصل به سازمان بود. در سال65 با برقراری ارتباطش با سازمان، احمد به آرزوی خود رسید. به منطقه رفت و در یکانهای رزمی سازماندهی شد و در چندین عملیات ارتش آزادیبخش شرکت کرد. در عملیات بزرگ فروغ جاویدان، احمد فرماندهی یک گروه رزمی را به‌عهده داشت و قهرمانانه جنگید. 
به هنگام بازگشت در یکی از درگیریها به‌سختی مجروح شد و درحالی‌که بیهوش شده بود به اسارت مزدوران رژیم درآمد. دژخیمان جنایتکار خمینی، احمد را پس از شکنجه‌های بسیار اعدام کردند. و به این ترتیب جاودانه‌فروغ دیگری به کاروان جاودانه‌فروغهای آزادی پیوست. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۲۳, یکشنبه

مجاهد شهید محمد‌ زمان سرشار


مشخصات مجاهد شهید محمد زمان سرشار
محل تولد: شوشتر
شغل: کارمند شرکت ملي نفت ايران
سن: 41
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

محمد‌زمان سرشار از تابستان سال58 به ستاد مجاهدین در آبادان وصل شد. او از پایه‌گذاران انجمن کارگران هوادار در کارخانهٌ پتروشیمی بود. در مهر60 دستگیر شد و مدت 3ماه در بازداشت بود. 
در تیر61 دوباره دستگیر شد و سه سال زندان بود. در اواخر سال64 پس از خلاصی از زندان برای برقراری ارتباط با سازمان تلاش کرد و موفق شد. در سال65 برای تیمهای عملیاتی مجاهدین در تهران و اهواز امکانات استقراری فراهم کرد. 
در اواخر سال65 با خانواده و 4فرزندش وداع کرد و در سودای آزادی میهنش به منطقهٌ مرزی رفت و در یکانهای رزمی سازماندهی شد.با سری پرشور و انگیزه‌یی بالا در چند عملیات شرکت کرد. برای کسب ارزشهای آرمانی مجاهدین و ارتقای ویژگیهای انقلابی بسیار مشتاق و فعال بود و با مسئولیت‌پذیری بسیار، فرمانده یک گروه رزمی شد. در عملیات مختلف از جمله عملیات بزرگ آفتاب شرکت داشت:
«… می‌خواستم فریاد بزنم و بغضم را همراه با خشم در فریادم منفجر کرده و زنده کنم. که به‌خود آمدم و دیدم من در میان هزاران سرو آزاد و گل سرخ آتشین که همه راست‌قامت و خوشبو ایستاده و با چشمانی پر از انتقام که خبر از استمرار راه تا مرگ دژخیم می‌داد…».
از دست‌نوشته‌هایش بعد از عملیات آفتاب و شهادت تعدادی از یارانش 16فروردین67در عملیات کبیر فروغ جاویدان همراه با گروه خود قهرمانانه جنگید و سرانجام در یکی از درگیریها به‌شهادت رسید. و بدین‌ترتیب آموزگاری از فدا و پاکباختگی برای جوانان غیور منطقهٌ خوزستان شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۱۹, چهارشنبه

مجاهد شهید ابراهیم خوش بصیرت


مشخصات مجاهد شهید ابراهیم خوش بصیرت
محل تولد: شوشتر
سن: 30
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

ابراهیم خوش بصیرت در خانواده ای فقیر در شوشتر به دنیا آمد. به دلیل فقر اقتصادی از سنین کودکی برای مخارج زندگی در یک مغازه کار می کرد. او که از سالهای قبل از انقلاب با خواندن زندگینامه های مهدی و احمد رضایی با مجاهدین آشنا شده بود، در سال 60 همراه با هواداران مجاهدین در یک هسته مقاومت شروع به فعالیت مبارزاتی کرد.
با گوش کردن به صدای مجاهد، به نوشتن شعار و پخش اعلامیه و پیاده کردن نوار می پرداخت و پیوسته در آرزوی وصل به سازمان بود. در سال 65 به سازمان وصل شد و به منطقه مرزی رفت.
ابراهیم در عملیات فروغ جاویدان با عشقی شورانگیز وارد نبرد شد و شماری از مزدوران را به هلاکت رساند. سرانجام خون پاکش را در راه رهایی خلق در زنجیرش نثار کرد.
او در قسمتی از وصیت نامه اش به تاریخ 24اردیبهشت 65 نوشته است:
«... خدایا اگر نیاز است که خونم را در راه انقلاب بدهم، کمکم کن تا خونم زیر پرچم سازمان و رهبری مسعودو مریم ریخته شود. چون آنها انتقام آه سینه های سوزان را از دشمنان خدا و خلق خواهند گرفت...».
مجاهد شهید ابراهیم خوش بصیرت خطاب به پدر و مادرش نوشته بود:
«... دوستانم را بگویید راهم را ادامه بدهند. نگذارند لوله سلاحم سرد شود. در ضمن به آنان بگویید که سلاحم شماره نداشته است، هر سلاحی که از مجاهدین به دستتان رسید، با آن به جنگ خمینی ضدبشر بروید و بدانید ارثیه مجاهدین، سلاح آنهاست...».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۱۳, پنجشنبه

مجاهد شهید جمشید آرمات


مشخصات مجاهد شهید جمشید آرمات
محل تولد: بهبهان
تحصیلات: دیپلم
سن: 26
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

جمشید آرمات پس از انقلاب ضدسلطنتی در مقابل تهاجم ارتجاع، به حمایت از مجاهدین برخاست. در آستانه ۳۰خرداد ۶۰، مصمم شد تا برای همیشه در کنار یاران مجاهدش بماند. در تیرماه ۶۰ دستگیر شد و سه سال را در زندانهای خمینی جلاد گذراند.
آبانماه ۶۵، مشتاقانه روانه نوار مرزی شد و به یاران مجاهدش پیوست. جمشید در این باره می نویسد: «سرفصل جدید زندگیم شروع شد و هر چه بیشتر رفتم، مسعود و مریم و انقلاب ایدئولوژیک را با عمق بیشتری درک کردم. در ۲۱فروردین ۶۶ موفق به دریافت سلاح مجاهد خلق شدم و در گردانهای رزمی سازمان یافتم...».
مجاهد شهید جمشید آرمات پس از شرکت در چندین عملیات، سرانجام در حماسه فروغ جاویدان چهره در خون کشید و در اوج شرف و افتخار به شهادت رسید.
«... از نیمه دوم سال ۵۸ تا این لحظه که وصیت نامه خود را می نویسم، حتی یک لحظه قلبا از آرمانهای سازمان جدا نشده ام...
من با خون خودم تضمین می دهم که هیچ آلترناتیوی به جز شورای ملی مقاومت و سازمان محوری آن، یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران، با این ریشه های ملی و ضداستعماری نمی تواند و نخواهد توانست در فردا، ایرانی آباد، آزاد و مستقل بنا کند.
وصیت نامه خود را با ترجمه یک سرود فلسطینی به پایان می برم:
قلمت را در خونم فرو ببر و از زبانم سرودی بنویس...
این رسالت نسل ماست و شما پایانی بر شبهای ظلمت بار مائید. شما نشان سپیده دمان مائید. پس اگر من جان سپردم شما راه را ادامه دهید.» وصیت نامه - ۲۰اسفند ۶۵

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۱۲, چهارشنبه

مجاهد شهید صدیقه عباس زاده


مشخصات مجاهد شهید صدیقه عباس زاده
محل تولد: ماهشهر
تحصیلات: لیسانس علوم سیاسی - هندوستان
سن: 29
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

صدیقه عباس زاده (فرزانه) کمی قبل از انقلاب ضدسلطنتی به هند رفت. در سال 58 در ارتباط با انجمن دانشجویان مسلمان قرار گرفت. پس از 30خرداد 60 با احساس مسئولیت انقلابی خواستار شرکت در نبرد رودررو با دژخیمان خمینی شد. مرداد 63 به منطقه رفت. پس از طی دوره آموزش نظامی در قسمتهای مختلف سازمان به کار پرداخت. با تشکیل تیپهای رزمی به سازماندهی تیپها منتقل شد و در عملیات آفتاب و چلچراغ  پا به میدان نبرد گذاشت. آخرین رزم حماسی او در عملیات فروغ جاویدان بود که به گفته همرزمانش دلاورانه جنگید و جسارت انقلابی زن مجاهد خلق را در صحنه به دژخیمان خمینی نشان داد و شمار زیادی از آنان را به هلاکت رساند.
صدیقه قهرمان در اوج یکی از نبردهایش، به شهادت رسید و به سوی جاودانه فروغهای آزادی پر کشید.
«... دلم می خواست شاهد بهار آزادی می بودم ولی نه، من در فردای انقلاب زمانی که پیرکفتار خون آشام به دست توانای نسل مجاهد و خلق قهرمان ایران به زمین کشیده می شود، در لبخندهای شادی خلق قهرمان رها شده زنده ام. مرا آن جا می توان دید...
مسعود و مریم راهبران عقدتیم
... از شما درس فدا را آموختم. عشق ورزیدن، محب، دوست داشتن، رها شدن را از شما گرفتم و حافظ آنها هم بودم. من قطره ای از اقیانوس پرورانده های شما هستم. بله مریم، همانطور که گفتی شهادت برای ما تاثرانگیز و ماتم آور نیست بلکه برای ما حیاتی دوباره است. دوستتان دارم...». وصیت نامه - 13مرداد 64

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید سهیلا عباس زاده


مشخصات مجاهد شهید سهیلا عباس زاده
محل تولد: اهواز
تحصیلات: دیپلم
سن: 25
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

سهیلا عباس زاده در فاز سیاسی فعالیتش را با انجمن دانش آموزی اهواز شروع کرد. در سال 63 از ایران خارج شد و در ارتباط با تشکیلات خارج کشور مجاهدین قرار گرفت. انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین تاثیرات بسیار بارزی بر سهیلا گذاشت. به دنبال آن از سال 64 مبارزه حرفه ای خود را آغاز کرد. سال 65 بنا به درخواستهای مکرر خودش به منطقه مرزی اعزام شد.
مجاهد خلق سهیلا عباس زاده از آغاز تاسیس ارتش آزادیبخش در یکانهای پشتیبانی و رزمی کار می کرد و پس از شکل گیری تیپهای رزمی زنان مجاهد خلق وارد یکانهای رزمی شد. در عملیات چلچراغ با جسارت انقلابی جنگید. رزم آوری سهیلا در فروغ جاویدان به اوج رسید و در چندین درگیری دلاورانه جنگید و سرانجام خون پاکش را فدیه راه رهایی خلق و میهن کرد.
«خواهر مریم! به واقع با تک تک سلولهای و این بار با شرکتم در صحنه نبرد حقانیت شما را به عنوان الگون زن مجاهد خلق، زنی که در اوج رهایی قرار گرفته است و به همه ما دریچه نوینی از «مسعود» و «رهبری» و جرات و جسارت انقلابی را بالاخص به ما زنان داد، اعلام می کنم. حالا که دارم این آخرین حرفهایم را می نویسم دلم می خواهد نهایت آرزوهایم که همیشه در رویاهایم با من بوده... را برای شما و برادر مسعود بگویم.
دلم می خواست آن لحظه را ببینم، لحظه ورود ارتش به تهران لحظه ای که در میدان آزادی همه بچه ها از مقابل شما رژه پیروزی می روند و مارش پیروزی در سراسر تهران و ایران پخش می شود و خلق را غرق بوسه می کند، لحظه ای که لبخند و قهقهه خنده به روی لبهای مردم ماتم زده و خمینی زده برمی گردد. نامه به رهبری

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید